تیله قرمز: هر چی بیشتر میگذره، بیشتر به این نتیجه میرسم که دوست هوژین هووی منه و من هووی اونم! حتی در مورد زمان تماس گرفتن باهاش! بهش زنگ زدم، دیدم که پشت خطیم؛ بهش پیامک دادم گفتم فقط میخواستم حالت رو بپرسم یکم بعد در حالی که داشت میخندید زنگ زد گفت داشته با دوستش حرف میزده و چقدر ما دو تا هووی همیم!
تیله سفید: این روزها توی گروه دوستان آرمیم (طرفدارهای گروه BTS) خیلی درباره چیزهای متفاوتی بحث میشه از سیاست و مذهب تا رنگ لباس و چیزهایی که اینجا بگم کل بیان فیلتر میشه! و چقدر توی این بحثها من بیشتر از قبل بهشون علاقمند شدم خدا میدونه...
تیله نارنجی: حس میکنم آلمانی یادم رفته بعد که شروع میکنم حرف زدن میبینم نخیر! بنده قویاً هر نوع فراموشی این زبان عزیز رو تکذیب میکنم! ولی خب اینکه از جیگرم بیخبرم و نیست که شبا با هم تلفنی آلمانی حرف بزنیم دردناکه...
تیله سیاه: شازده کوچولو همیشه میگه هیچ آدمی همیشگی نیست و هر بار این حرفش دلم رو میشکنه! کاش هیچ وقت روزی نرسه که بعضیا تو زندگی آدم نباشن! من واقعا دنیا رو بدون هوژین و شازده کوچولو نمیتونم تصور کنم هر چند که شازده کوچولو دورترین نزدیک زندگیمه! دوره چون هیچ وقت حتی برای یک ثانیه هم ندیدمش نزدیکه چون تقریباً ۱۱ ساله که دوستیم و با همه فاصلههایی که گاهی به وجود اومدن بازم بهترین هم رازمه... شاید بشه گفت تنها سنگ صبورم! چون درسته هوژین بینهایت قابل اعتماده ولی خب غیرتیم هست و نمیشه بهش همه چیز رو بگم یهو دستش به خون نجس یکسری افراد آلوده میشه! حیفه... هوژین دخترهها ولی خب وقتی بحث غیرت باشه میتونم بگم غیرتیترین آدم زندگیمه! به قول باباش تو باید پسر میشدی و داداشت دختر...! هر چند که بیربطه ولی خب...