تیله سیاه: با شیرینک قرار داشتم که بخاطر فراخوان کنسلش کردم حوصله نداشتم کسی بخاطر چادرم یه وقت حرفی بزنه نگاهی بکنه چون این روزها به صورت پیشفرض عصبیم نیاز به یه جرقه هست که اول تا آخر آدما رو بهم گره بزنم! شیرینک هم ناراحت شده گفته اگه دوباره کنسل کنم طلاقم میده!
تیله قرمز: دیشب خیلی جدی داشتم به هوژین میگفتم بیا رل بزنیم... شازده کوچولو بفهمه سکته میکنه با اینکه ایده رل زدن من و هوژین از خودش بود!
تیله صورتی: درسته که آدما کار و زندگی دارن و قرار نیست همیشه هر روز بیان توییتر ولی خب یه عده خاص هستن وقتی یک روز میگذره آنلاین نمیشن نگران میشم مثلا، مونا، آرزو و این اواخر آقای جدی.
تیله سفید: خیلی سعی دارم آقای جدی رو بیشتر بشناسم ولی خب کار سختیه چون هر چی من آدم شوخیم اون جدیه (اصلا یکی از دلایلی که اسم مستعارش اینه همین جدی بودنشه) و این خودش کار رو سخت کرده ولی خب چیزی که زیاده وقت برای شناخت آدما! همین که با همه جدیتش خیلی چیزها رو بهم گفته به فال نیک میگیرم...
تیله قهوهای: بذارید بگم من ریـ**م دهن اونی که ایده ساعت و عدد دو رقمی رو توی زبان آلمانی داده. سگ تو روحت هر کسی هستی!