生き甲斐 (Ikigai)

ایکیگای یعنی دلیلی برای بودن یا زندگی کردن

شماره ۱۱. من ایران میمونم!

۶ ۲

از وقتی که یادمه علاقه‌ای به مهاجرت نداشتم ولی وقتی دانشجو شدم و دیدم اساتید همه میگن برای رشته شما فلان دانشگاه در فلان کشور خیلی خوبه سعی کنین برید اونجا درس بخونین و البته بعدشم برگردین یکم به فکر مهاجرت افتادم و بعدتر به واسطه یکسری شرایط خانوادگی تصمیم گرفتم بیخیال مهاجرت درسی شم و به سمت اتریش مهاجرت کنم با اینکه اصلا برای رشته ما جای جالبی نیست و خب بعد از چند بار سفر به اتریش دیدم اوکی درسته که اون شرایط خانوادگی به قوت خودش باقیه ولی من آدم مهاجرت به هیچ جای دنیا نیستم! 

به قول یکی از بلاگرها بله منم به شرایط موجود ایران اعتراض دارم، حتی به سبک دین داری‌ای که میخوان زوری یکسری چیزها رو رعایت کنیم ولی هر جور حساب میکنم واقعا سختمه برم کشور دیگه دقیقا سر همین موضوعات مذهبی! مثلا شما فرض کن میری رستوران نمیتونی نصفی از غذاها رو سفارش بدی چون ممکنه کلا گوشتِ حیوان حلال گوشت نباشه نصف دیگه‌ام بخاطر ذبحش و خب برای یه شکمویی عین من سخته! و درسته که یه زمانی سر این موضوع حساس نبودم ولی چون تفاوت و تاثیر خوردن گوشتی که حلال نبوده رو به وضوح دیدم میتونم بگم که واقعا دیگه نمیتونم قبول کنم. جدای از غذا، بحث شستشو که باید بگم من واقعا با دستمال نمیتونم! درسته که میشه هر روز دوش گرفت و اصلا بهتره که هر روز دوش گرفت ولی همون زمانی که بیرونی واقعا مزخرفه. دلیل بعدی اینکه آدم تنها بودن نیستم یعنی فرضا مهاجرت کنم برم یه کشور مسلمان که این دنگ و فنگا نباشه باز خود تنها بودنش میشه یک دردسر! خصوصا که بخاطر تفاوت فرهنگی کشورهای مختلف دوست پیدا کردن میتونه واقعا سخت هم باشه در نتیجه بازم نمیشه روی سریع دوست پیدا کردنم حساب کنم بعلاوه یکسری دلایل شخصی که نمیشه توی وبلاگم بگم.

خلاصه که دیروز داشتم به دوستام میگفتم که من تصمیم گرفتم ایران بمونم و آلمانیم صرفا به خاطر علاقه دارم ادامه میدم که یه روزی توی همین ایران بتونم تدریسش کنم و یا از طریق ترجمه بتونم پول در بیارم و یکی از دوستام گفت واقعا کاش بقیه هم میتونستن به این درجه از درک و شعور برسن بعد یه داستانی تعریف کرد که واقعا شوکه شدم اونم اینکه یه بنده خدایی با اینکه توی ایران جراح مغز و اعصاب بوده و کلیم کیا و بیا داشته و دکتر مشهور و خوبی در ایران بوده پاشده رفته کانادا و نتونسته اونجا به همین شغل خودش مشغول شه! و مجبور شده کافه بزنه و میگه بخاطر بچه‌هام! خب لعنتی بچه‌هاتو تنها میفرستادی به جای اینکه توی پیری با خودت اینجوری کنی!

نسرین ⠀
۲۲ مرداد ۱۷:۴۰

منم آدم مهاجرت نیستم و عاشق شهرم و عاشق کشورمم. البته که مهاجرت به معنای این نیست که کشورت رو دوست نداری. به همشون حق می‌دم برای رفتن ولی گاهی هم تعجب می‌کنم. طرف میره اونجا کارهایی رو انجام می‌ده که تو کشور خودش عمرا حاضر نبود انجامش بده. 

پاسخ :
دقیقا
دوستای من عا‌شق ایرانن همه با بغض و گریه دارن میرن ولی خب علوم پایه تو ایران جوریه که بری بهتره... 
موافقم منم از این موضوع خیلی تعجب می‌کنم 
زمر 53
۲۳ مرداد ۲۲:۵۹

من در اولین فرصتی که بتونم میرم

نه با کشورم مشکل دارم نه عاشق چشم و ابرو اونام

ولی واقعا سیستمی بالاسره کاره که توی جزئیترین بخش های زندگی من رو به شخصه اذیت میکنه

 

از این تر نتش

تا هزار تا مزخرف بازی دیگه اش

 

پاسخ :
میدونم چی میگی واقعا زندگی رو خسته کننده کردن ولی من واقعا بخاطر یکسری دلایل که گفتم و یکسری دلایل شخصی اصلا خارج ایران اعصابم نمیکشه اصلا!
درباره من
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان