شماره ۱۷. بچه که بودیم

چهارشنبه ۲ شهریور ۰۱ , ۲۲:۰۹

واقعا معذرت میخوام ازتون ولی بچه که بودیم یه جوکی بود میگفت یارو یه خانومی رو می‌بینه ازش خوشش میاد و میره جلو باهاش آشنا شه وقتی از زنه اسمشو میپرسه زنه میگه عطر گل یاس اسمم ثریاست بعد مرده هم برای اینکه کم نیاره میگه چس در هوا پخش اسمم جهانبخش! حالا حس میکنم یک جهانبخشی در این ناحیه ساکن شده چون نمیشه که یهو ۲ تا از دوستام بی‌دلیل چس کنن! لابد جهانبخش در به در چسیده انداخته گردن من اینام ناراحت شدن چس کردن تلافی شه و گرنه دلیل دیگه‌ای نمی‌بینم!

۶ نظر

نسرین ⠀
۰۲ شهریور ۲۳:۲۵

در عجبم واقعا...

پاسخ :
از بی ادبی من؟ یا اینکه یه درصدم احتمال ندادم شاید من یک کاری کردم؟ یا همزمانی چس کردن رفقا؟

نسرین ⠀
۰۳ شهریور ۰۸:۳۶

آخری:))

پاسخ :
اینم شانس مایه

MIS _REIHANE
۰۳ شهریور ۱۰:۱۵

از تصادفه که تعجب نمیکنم ولی خب شاید باید باهاشون حرف بزنی؟ شاید هردوشون الان درگیرن؟

پاسخ :
نه خب چس که میگم منظورم نبودشون نیست :)) اتفاقا هستن حرفم زدیم ولی خب حرفاشون با نگاه از بالا به پایین بود :))

یه مثالش میگفتن دوست داشتنم واقعی نیست و ناشی از نداشتن عزت نفسمه :))

MIS _REIHANE
۰۴ شهریور ۰۹:۰۲

این تغیره نمیتونه یهویی باشه چوگوییک. یعنی واقعا امکان پذیر نیست((: خصوصا از این تریپی که میگی.

ولی واقعا دوست داشتن برای دوست داشتن که نمیشه، از طرفی این همه تقلیل و کوچک سازی دلیل دوست داشتن هم روا نیست. مغرضانست(: نمیخوای برخورد کنی؟

پاسخ :
نه خب یهویی نیست یعنی یکیشون 2 ساله دارم رفتارش رو می‌بینم و چیزی نمیگم و یکیشونم از وقتی باهاش سر یه موضوعی درد دل کردم یهو اینجوری شد :)) توهم زد که من خرابم و رفت بالا منبر =)) منم دیدم اینجوریه کرمم گرفت بهش آب و تاب دادم که خودش بره چون به نظرم بهتره فکر کنه خودش تموم کرده همه چی رو

دوست داشتنای من برای این نیست که دوستم داشته باشن :)) نمیدونم چرا چنین فکری کردن واسه‌ام عجیبه

نه چون از چشمم افتادن و نمیخوام انرژی بذارم توجیه یا تخریب کنم.