生き甲斐 (Ikigai)

ایکیگای یعنی دلیلی برای بودن یا زندگی کردن

شماره ۴۱. داداش میخوام!

۴ ۳

چند روز پیش تگرگ حساب کاربری تلگرامش رو حذف کرد و دیشب نماینده لوکای خوش شانس به من پیام داده بود ببینه از تگرگ خبر دارم یا نه بعد من حال و حوصله نداشتم برم توی صفحه گفتگوی خصوصی با تگرگ برای همین داخل گروه دوستانه‌مون برگشتم گفتم راستی لوک خوش شانس دنبالت میگشت و دوست داشتی بهش پیام بده. دیشب شازده کوچولو بعد از اینکه بهش گفته بودم رو اعصابم اسکی نره و بره همون گورستونی که بوده! دیگه گروه رو نخونده بود که با من دعواش نشه امروز پیام دیشب رو دیده اومده توی خصوصی میگه با نماینده لوکای خوش شانس حرف میزنی؟ دلم میخواست بگم به تو چه؟ تو که نیستی منم قهرم باهات ولی خب یادم اومد نیست چون سربازیه! دیگه مفید مختصر گفتم نه فقط میخواست حال تگرگ رو بپرسه نگرانش شده بود. گفت مراقب خودت باش گفتم چشم و رفتم و بعدش که پشیمون شدم از اینکه نگفتم خوبی؟ نگفتم مراقب خودت باش و خیلی حرفای دیگه دیدم اون رفته!

کاش حرف آقای صدا رو می‌فهمید درک میکرد که من وقتی ازش طولانی مدت بی‌خبرم یهو میاد شروع میکنه شوخی کردن و جوری رفتار میکنه که انگار هیچی نشده هیچ توضیحی نیاز نیست عصبی میشم! درسته فقط دوسته، درسته حتی همو ندیدیم ولی من هیچ وقت بهش دروغ نگفتم که کاش توی لعنتی به شکل واقعی و خونی داداشم بودی که انقدر به سمت گا حرکت نکنم!‌ هر چند که احتمالا هر روز بحث داشتیم ولی خب متاسفانه داشتن یه داداش عین شازده کوچولو یکی از نعمتای بزرگ زندگیه که من ازش محروم موندم. 

درباره من
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان